پانصد و هفتاد و دو
دختره اومد تو بالکن اتاقش که تو دیدم بود، یدونه سیگارشو کشید رفت، من اومدم بالکنطبقه دو، چهارتا سیگار رو روشن کردم واسه خودشون بسوزن و هنوز اینجام.
+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و هفتم مهر ۱۴۰۱ ساعت 1:30 توسط Sahra
|