پانصد و پنجاه و هفت
توی این نورده روز باقیمونده، دارم از تپش قلب بگا میرم، احساس میکنم هیچی بلد نیستم، هیچی بادم نیست، زمان کمه، باید مرور کنی و من نیاز دارم به خوندن، خیلی مضطربم، خیلی.
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و سوم خرداد ۱۴۰۱ ساعت 10:3 توسط Sahra
|