چهارصد و چهل و نه
ش جدا ناراحته، اونقدر ناراحت که به منم نمیگه چیشده و نگرانشم و از طرفی با اینکه کاری نکردم هی میترسم نکنه کاری کردم ناراحتش کنم و بعد به خودم میگم باز داری اضطراب بیخود میگیری... نگرانشم. تا حالا اینجوری ندیده بودمش. نمیدونم چیشده. خیلی نگرانشم.
+ نوشته شده در جمعه یکم بهمن ۱۴۰۰ ساعت 23:16 توسط Sahra
|