چهارصد و سی و هفت
بعد از خوندن آخرین چیزی که نوشتم مثل آدمی که یهو سرش رو بعد از ۳۰ ثانیه از وان آب بیرون آورده میلرزم و به خودم میگم "چون اونا من رو اینطوری دوس ندارن" و من نمیتونم بگم به تخمم. و به همین خاطر دلم میخواد فرار کنم.
+ نوشته شده در دوشنبه پانزدهم آذر ۱۴۰۰ ساعت 13:38 توسط Sahra
|