حجم تجاوزی که رد روز به هر زن یا دختری وارد میشه واقعا فریک زدنیه! نگاه هیز یاروعه که توی یک پاساژ مغازه دارید و هرجایی میبینتت زل میزنه بهت . ترست از تیکه هایی که ممکنه توی خیابون بارت بشه، زیر ذره بین بردن هر لباست. حتی حتی ترس از خانوده ات واسه چیزی که پوشیدی که نکنه بگن کوتاهه یا بعدا صداشون دربیاد و سرزنشت کنن. خیلی احساس ضعف میکنم. واسه همه چیزایی که باهاشون درگیرم! واسه چیزایی که باید قاطعانه نه بگم واسه چیزایی که دلم نمیخواد واسه چیزایی که دلم میخواد برنامه بریزم. دوباره به شدت احساس گم شدن میکنم و هیچی هیچی به اندازه پست سبیدو توصیف حالم نیست که من هر روز هر روز منتظرم بزرگ و قوی بشم! کاش کلمه داشتم و یه چیز خوب و بلند و زیبا مینوشتم.