هفتصد و پنجاه و چهار
اخیرا از دو شکل مختلف پیشنهاد اینکه میتونم بر اساس لیسانس و مدرکم توی شرکتهای دارویی کار کنمرو شنیدم. یک شکلش از طرف دوستپسرم و شکل دیگرش از سمت یک نفر دیگه. چرا که نه، من همیشه ناراحتم که چرا مثل خیلی آدمها مسیرم سرراست نیست. ( که این خودش جای بحث داره چون آدمهایی که برخلاف مدرکشون کار میکنن بیشتر از کسانیه که با مدرکشون کار میکنن، احتمالا این اینسکیوریتی وقتی ایجاد یا بیشتر شد که مدیرعامل چون مدرکم مرتبط با پوزیشنای که میخواستن نبود). حالا احتمالا این فکر حتما باید مسیرم سر راست باشه خودش از کمالگرایی یا اینکه این همه درس خوندی و هزینه کردی باید توی همون رشته کار کنی و این همه هزینه و زمان پس چی؟ بابت همین این گزینه میتونه این صدای مغزم رو خفه کنه، از طرف دیگه این کار به معنای خروج از کامفرتزون شروع یادگیری یک مسیر جدیده. خب اگر قراردادمرو با همین شرکت و فیلد تمدید کنم افزایش حقوق خوبی خواهم داشت ولی نمیدونم رفتن به شرکت جدید باعث این میشه یا نه، درحالی که چندباری شنیدم اتفاقا تغییر شرکت باعث افزایش حقوق میشه. علاوه بر این باید برای این پوزیشن زبانهامرو هم بهتر کنم.
نگرانی خونه و مسکن هم سرجاش. نمیدونم این ترم با چه استادایی درس بهمون بدن و باید برم باهاشون حرف بزنم که آخر ترم به مشکل نخوریم، میدونم شیخ و عسگری اوکیان ولی بقیهشون؟ بصیری، کیایی، شرکاااااا، یا حتی عطازاده. خواهم تونست انتخاب واحد کنم و خوابگاه بگیرم؟ بعد از اون خواهم تونست با استادها هماهنگ کنم و در طول ترم درس هم بخونم؟ تا بتونم حداقل مشروط نشم و این یکسالرو بگذرونم؟
نکته دیگه دوره دیجیتال مارکتینگعه که برداشتم. باید تا فردا تکلیف تحویل بدم، نه از سر بازکردنی،تکلیفی که حداقل تلاشمو براش کرده باشم. بهش امیدوارم و از اینکه خودمرو توی این چالش گذاشتم خوشحالم. بهم چیزهای خوبی یاد میده. میخوام تا جای ممکن دورههاشون رو شرکت کنم، یدونه دوره ویدیو هم دارن. اون هم به کارم میآد.