دارم از چیزهای سخت و بزرگی عبور می‌کنم و وقتی به این روزها نگاه کنم بهشون افتخار خواهم کرد.


دیروز یک‌چیزی رو تموم‌ کردم، یک آژیری دیدم و قضیه‌رو تموم کردم؛ با وجود علاقه‌م به شنیدن لاس‌های خیس و تعریف‌ها و ابراز علاقه‌های کم‌وبیش، گفتم که یا توی زندگی من باش، یا نصفه‌ونیمه نباش. این نشونی از یک پیشرفت بود.

شاید بقیه‌شو بعدا تعریف کردم.